اینم شوخی های دایی ماهان
دايي وحيد ماهان رو نشونده تو قابلمه تهديدش ميكنه نياد بيرون نيايي بيرونــــــــــا!!! چرا دستات رو بستن عزيز دل بابا اي دايي وحيد،، دل و رودههاش اومد بيرون ماهان خانوم! دختر بودي بهت مييومدا پسرم سيبيل دراورده آخ آخ لپاش كنده شد نكشش ...